دانلود نمونه سوالات پیام نور تمامی رشته ها
نوک مدادم به ته رسیده و دیوار اتاقم دیگر جایی برای شمردن روزهای بی تو بودن ندارد.یوسف زهرا نمیخواهی بیایی ؟؟؟ 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب

پرچمدار حماسه کربلا

 

 



برچسب‌ها: عباس یعنی وفا ایثار,
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 2 آذر 1391 ] [ 16:24 ] [ رضا ]
براتون پیش اومده وقتی پای تلفن باید خداحافظی کنید اما هنوز دلتون می خواد صداشو بشنوید یهو میگید : راستی؟! میگه : جانم…؟! آروم میگی : دوســـتـــت دارم…. آخ …. که این چند ثانیه آخر چقدر می چســـــبـــه
[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

مــــی‌ گــــویــنــد ســـــاده ام.... مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک جمـــــلـــه یـــک لبـــــخـنـــد بــه بــازی‌ میـــــگیــــری مــــــی‌‌گـــــوینــــد تـــرفنــد‌هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم مــــــی‌‌گویند ســــاده‌ام.... اما تـــــو این را باور نکن‌ مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم، همیـــــــــن!!!! و آنــــها ایــــن را نمـــــــی‌‌فــــهمنــــد

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

از پنجره نگاه بکن آره اون میاد               درسته بی وفاست ولی  باید بیاد

 

میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده           ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده

 

غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده           نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده

 

آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر              ای خدا کمک بکن برو ای دلم بمیر

 

تو چرا سنگ نشدی میونه این همه  سنگ            میدونم دوسش داری مثل یه احصاصه قشنگ

 

آخه دوست داشتنیه مثل لیلا میمونه                     دل من شیدادییه مثل مجنون میمونه

 

فدای نازش این نازش کشته مارو                  حالا که عاشق شدم می خواد بگه از پیشم برو

 

خدایا این احصاصمو از دلم نگیر                     ولی خصلت بدو از دل یارم بگیر

 

آخه گناهم نداره همش تقصیره منه  زود دل می بندم               زود عاشق میشم اینم میشه گفت یه جوری گناهه منه

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

میدونی خوشگل من دوست دارم

همیشه عکس تورو روی قلبم میزارم

میدونی فقط تو رو دارم روی زمین

اینم نشونش بیا اسمتو تو روی سینه ام ببین

میدونی عشق منی همیشه تو قلب منی

میدونم دوستم داری اشک منو در میاری

آخه تو چقد ادائو ناز داری

میتونی عشق منو توی قلبت بکاری

 

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]
 

سلام خدمت دوستان گرامی این شعر را به همگی شما تقدیم می کنم

{غصه یه تو شادیه من}

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

روزای خوب برای تو ٬ شبای بد برای من

بیستای قرمزمال ِ تو ٬ نمره ی رد برای من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

نُتای رنگی مال ِ تو ٬ شعرغم انگیزمال ِ من

بهارو عطرش مال ِ تو ٬ برگای پاییز مال ِ من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

گلای قرمزمال ِ تو ٬ گلای پرپر مال ِ من

قصّه ی اوّل مال ِ تو ٬ حرفای آخرمال ِ من

شوق سفر برای تو ٬ دردِ سفر برای من

رسیدناش برای تو ٬ فکرخطربرای من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

لذتِ خنده مال ِ تو ٬ بارون ِ گریه مال ِ من

صدآفرینا مال ِ تو ٬ حرفِ گِلایه مال ِ من

آتیش عشقم مال ِ تو ٬ کتابِ سوختن مال ِ من

عُمرِزیاد تو فال ِ تو ٬ رنج زیاد تو فال ِ من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

قصرِ طلایی مال ِ تو ٬ موندن و ساختن مال ِ من

همیشه بُردن مال ِ تو ٬ همیشه باختن مال ِ من

خاطره ی خوش مال ِ تو ٬ تلخی رفتن مال ِ من

نازواَداها مال ِ تو ٬ چشای روشن مال ِ من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

خوابای رنگی مال ِ تو ٬ خوابِ پریشون مال ِ من

ذوق ِ رهایی مال ِ تو ٬ رنجای زندون مال ِ من

روزای زیبا مال ِ تو ٬ جمعه ی دلگیرمال ِ من

قِسمتای خوش مال ِ تو ٬ غمای تقدیرمال ِ من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

زندگی من مال ِ تو ٬ خستگی تو مال ِ من

هرچی که داشتم مال ِ تو ٬ تا ردشی ازخیال ِ من

ستاره بارون مال ِ تو ٬ اشکِ شبونه مال ِ من

نازو کرشمه مال ِ تو ٬ اخم و بهونه مال ِ من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

هرچی ترانَس مال ِ تو ٬ برق ِ نگاهت مال ِ من

تمام دنیارو می دم ٬ صورتِ ماهت مال ِ من

خورشید ومهتاب مال ِ تو ٬ شبای تاریک مال ِ من

خونه ی ابرا مال ِ تو ٬ جاده ی باریک مال ِ من

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

بَرنده بودن مال ِ تو ٬ آخرِ بازی مال ِ من

ترانه هام فدای تو ٬ هرچی می سازی مال ِ من

سوارِ دورِ قصّه هام ٬ تو مال ِ من ٬ من مال ِ تو

دیوونه ی نگات شدم ٬ من تورو کم دارم نرو

غصّه ی تو برای من ٬ شادی من برای تو

دلت گرفت بگو خودم ٬ گریه کنم به جای تو

نظر یادت نره


[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

مردي زني را بوسيد ، از او پرسيدند چه نسبتي با او داري؟

مرد گفت: مادر شوهر اين زن با مادر زن من ، مادر و دخترند.

مرد چه نسبتي با زن دارد؟...

سعی کن خودت جواب بدهی

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

اگر دو تاس را همزمان با هم پرتاب كنيد احتمال اين‌كه مجموع اعداد ظاهر شده عددي فرد باشد چقدر است؟

معمای تاس, معمای ریاضی, معمای ریاضی با جواب

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]
-هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!

-چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

 

-بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر…

-گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…

-این تو نیستی که مرا از یاد برده ای
این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
صحبت از فراموشی نیست ، صحبت از لیاقت است !!!

-همیشه درد از دیگران است
گاهی از نبودنشان
گاه از بودنشان

-درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند ، نه هم قد تصورات تو

-من ، تو : ما
یادت هست ؟
ولی تمام شد
حالا چی ؟ تو ، او : شما
من هم به سلامت

-هرگز نگو که دوست داری ، اگر حقیقتاً بدان اهمیت نمی دهی
درباره احساست سخن نگو ، اگر واقعا وجود ندارد
هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری
هرگز نگو برای همیشه وقتی می دانی که جدا می شوی
هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری
هرگز سلامی نده وقتی می دانی که خداحافظی در پیش است
قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری
به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به او خیانت میکنی

-تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . .

(تورو)

-

حالـــــــا حرفـــــــهایمان بمـــــــاند برای بعد

دلخوری هـــــــامـــــــان

دلـــــــتنگی هـــــــامـــــــان

و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن

با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد

کــــــه با مـن نمی گذشت . . . ؟

 

-              کاش میشد:بچگی را زنده کرد

کودکی شد،کودکانه گریه کرد

شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود

آن قیامت، که دمی بیش نبود

فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟

کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .


 

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

 

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]
همه تنهات میذارن جز....!!!!

 

اولين روز که چشمامو وا کردم ديدم يکی کنارم نشسته داشت به چشمام نگاه می کرد بهش گفتم تو کی هستی؟

گفت: من پيشت ميمونم ولی بهت نمی گم کی هستم

گفتم : تو هميشه پيشم ميمونی

گفت : آره

گفتم : باهام بازی ميکنی؟

گفت : نه

گفتم : واسه چی؟

گفت : من فقط پيشت ميمونم ولی کاری واست نميکنم

من هم گريه کردم اومد اشکامو پاک کرد

گفت : هنوز گريه نکن

گفتم : واسه چی؟

گفت : هنوز وقتش نرسيده

من هم بيشتر گريه کردم

مامانم اومد منو بغل کرد

اون گفت : ميدوی اين کيه ؟

گفتم : نه

گفت : اين مادرته

گفتم : مادر چيه؟

گفت : مادر دلسوز ترين فرد دنياست خيلی هم دوست داشتنيه

گفتم : باهام بازی ميکنه؟

گفت : آره

گفتم : من مادر رو بيشتر دوست دارم تا تو

گفت : ولی...

گفتم :ولی چی؟

گفت : اون تو رو تنها ميزاره

گفتم : نه اون منو دوس داره تنهام نميزاره

گفت : تنهات ميزاره

منم دوباره گريه کردم ديدم يکی اومد دست رو سرم کشيد

اون گفت : اين رو ميشناسی؟

گفتم : نه

گفت : اين پدرته

گفتم : پدر

گفت : آره

گفتم : اين کيه ؟

گفت : اين مهربان ترين فرد دنياست خيلی هم دوستت داره

گفتم : باهام بازی ميکنه؟

گفت : اره ولی آخر تنهات ميزاره

گفتم : تو دروغ ميگی اون منو دوست داره

ديدم يکی اومد بالای سرم دستامو گرفت و يه بوس به دستام داد و بغلم کرد و باهام بازی کرد

گفت : ميدونی اين کيه ؟

گفتم : اين همونيه که منو تنها نمی زاره؟

گفت :نه اون هم تو رو تنها ميزاره

گفتم : نه نه نه

گفت : اون برادرته دوست داره هر چی ميخوای واست مياره ولی بهش دل نبند

گفتم : چرا؟

گفت : تنهات ميزار

بعد روزها گذشت سال ها گذشت تا من بزرگ شدم و با آدم های ديگری آشنا شدم

ولی اون همش می گفت اونها تو رو تنها ميزارن

تا روزی که....

داشتم قدم ميزدم ديدم يکی داره نگام ميکنه اول بهش توجه نکردم و رفتم

روز بعد وقتی از اونجا گذشتم ديدم دوباره اونجا ايستاده و به من خيره شده من هم اهميتی بهش ندادم و سريع از اونجا گذشتم

روزها گذشت و اون همين جور به من خيره ميشد

وقتی اون رو ميديدم داشت بهم لبخند ميزد هميشه يک شاخه گل سرخ توی دستاش بود يک روز که داشتم از اونجا گذر ميکردم ديدم يکی اومد جلوم ايستاد و شاخه گلی به طرف من گرفت وقتی نگاش کردم ديدم خودشه همونی که هميشه منتظرم بود... به چشماش نگاه کردم خودشو اورد جلو تر بهم گفت دوستت دارم ....

ديدم يکی بهم گفت : تنهات ميزاره

آره خودش بود اونی که هميشه باهام بود و می گفت تنهام نميزاره

گفتم : اون که دوستم داره

گفت : اين دليل موندن نيست

من هم اون گل رو از اون گرفتم

هر روز منتظرم بود و به درختی تکيه ميکرد و با يک گل سرخ

کم کم معنی عشق رو فهميدم آره اون عاشق من شده بود

اما من از جدايی ميترسيدم خيلی....

روزی رسيد که ديدم کنار درخت کسی نيست .... ديدم يک نامه با يک گل سرخ کنار درخت بود

وقتی نامه را باز کردم نوشته بود تو تنهاترينی

به خيابون نگاهی کردم ديدم خودش بود اما دستاش توی دستای يکی ديگه....

توی همون لحظه ديدم يک دست روی شونه هام گذاشت

گفت : ديدی گفتم با تو نميمونه

من هم بغض گلوم رو گرفته بود به آرامی گريه کردم

گفتم : تو که تنهام نگذاشتی

گفت : آره من تنها کسی هستم که کسی رو تنها نميزارم

گفتم : تو کی هستی؟

گفت : غم

گفتم : غم ؟

گفت : آره ..... اونی که با همه ميمونه ..... هيچ کسی رو توی تنهايی تنها نميزاره

اشکامو پاک کردم و رفتم جايی که ديگه کسی منو پيدا نکنه

اما تنها کسی که منو تنها نگذاشت غم بود و خدام . . .

مادر و پدر و خواهر و برادر همه یه روزی تنهامون می زارن ....

[ 2 آذر 1391 ] [ 16:2 ] [ رضا ]

دست تو بالای همه دستهاست

دست تو حتی روی قلبها هم اثر دارد

دست تو است که مینگارد دلی با دلی هم آوا شود یا تنها به راه بیفتد

دستم را بگیر و بدان که باور دارم یاری دستت برایم تا ابد کافیست

هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک               گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

هر قلمی که بکشی خوشنودم میکند اگر آواز زندگی باشد یا سفیر مرگ

اگر نغمه همزیستی باشد یا هوهوی تنهائی

هر چه از دوست رسد نیکوست

و چه کسی دوست تر از کسی که به من از رگ گردنم نزدیکتر است؟

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

اینجا کنار خستگی شب نشسته ام

بی همنفس

بدون نگاهی که آشناست

اینجا غروب میکنم از هر سحر

ولی

سرخ است هر غروب

از دیدگان دور نمایان شود گلی

من بی ستاره در شب بی انتهای غم

بی خنده های پاک کسی که ندارمش

نابود میشوم

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

عشق یعنی سوختن

یعنی گداختن

 این کلام حسین بن علیست

 

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

معلم معمار شخصیت انسانهاست

معلم بودن و معلم داشتن هر دو لذت بخش است در اولی در جوار جوانی و شادابی دانش آموزانت شاداب میشوی و شیره وجود خود را با کلمات به او مینوشانی

و در دومی چشم و گوش و دل خود را در اختیار کسی قرار میدهی که با محبت تمام و مشتاقانه تو را پیش میبرد و از دالانهای بی اطلاعی به سمت روشنای نور دانائی میبرد

پس این روز بر همه مبارک باد چه آموزنده و چه آموزگار

 

 

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

هه هه

ن اشتباه نکنید

مسخره نمیکنم

به باد استهزا مگیرمتان

اینهمه گفتیم

""لا تمشی علی الارض مرها""

گوش نکردید

گفتیم سید علی را ببینید

""عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا""

گوش نکردید

مسخره کردید

آتش زدید و مست از سفاکی خوش بودید

گفتیم

""الله یستهزءی بهم""

بیکن هیهات

و حالا هم میگوئیم

""جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا""

 

مریم اکبری<اردکان>

 

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

سلام

یک کودک 7 ساله در نهمین جشنواره ملی ایده های برتر حائز رتبه جوانترین ایده پرداز ایران شد

این کودک (( محمدحسین زمانی )) نام دارد و تا کنون 5 دایره المعارف و کتب بسیاری را مطالعه و در زمینه آناتومینی بدن انسان و حیوانات و بسیاری مسائل فیزیک و مکانیک مطالعه و تحقیق و آزمایش داشته است

به قول مادر این کودک، او در مواجهه با هر پدیده ای مکانیزم انرا بررسی و ایده های اصلاحی خود را بیان میکند

بزرگترین افتخار این کودک عضویت در تیم جنگ نرم و صهیونیست شناسی کانون ولایت در بسیج یزد میباشد

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

دیشب به عشق امام هادی بعد از مدتها یک غزل سرودم

در جهانی فقیر از شادی

عاری از نغمه های آبادی

مسلخی بی ترحم و غیرت

مسلخ شعر سرخ آزادی

شهرها عاری از درخت و بهار

غرق در التهاب مردادی

کوچه هاا ، بی چراغ ، بی دررو

ذهنها ، زخم فکر الحادی

سوخته قلب آینه حتی

مرگ، تنها حیات این وادی

آمدی و قیامتی کردی

یاد الله، یادمان دادی

دهمین عصمت منزه و پاک!

با شمایم ، امام من! هادی!

 

اگرچه لایق ساحت امام علی النقی علیه السلام نیست اما از سکوت بهتره

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

سلام

من سالهاست این قسمت از قرآن کریم  را تکرار کرده ام و باور داشته ام و امروز با چشمهایم خودم دارم وال استریت و تل آوویو را میبینم که رو به نابودی میروند

آیا این بدان معنی نیست که حق آمده است؟

[ 2 آذر 1391 ] [ 14:41 ] [ رضا ]

 

 كليات

انگيزه اصلي و اصيل از اقدام به اين قيام بي‌بديل چه بوده است؟ براي جواب به اين سوال نگارنده نظريه‌اي مطرح نكرده است بلكه درصدد برآمده است با طرح مسأله به جستجوي پاسخ‌ها و راه‌حل‌هاي انديشمندان مسلمان بپردازد و با تبيين نظريات ايشان، گامي در جهت شناساندن قيام عاشورا و تنوير اذهان در تحليل درست و همه‌جانبه از آن بردارد. كتاب براي انجام اين كار رهيافت‌هاي مختلف علما را مورد بررسي قرار داده و محتاطانه رهيافت‌هاي ارجح را مطرح مي‌كند ولي با اين حال قضاوت‌هاي نهايي را برعهده خوانندگان مي‌گذارد.


برچسب‌ها: عاشورا نینوا فلسفه,
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 2 آذر 1391 ] [ 14:36 ] [ رضا ]

ديشب   کنار  رود    دز    ماندم   براي  تو

يک شب دوباره رفت ومن ماندم به پاي  تو

از    پله هاي    آسمان    پايين    نيامدي؟

من  ماندم  و ادامه ي    درد   و  بلاي  تو

با    ماهيان     رود    دز  بسيار  گفته ام

از     جلوه هاي  ويژه ي    ناز و اَداي تو

طراح  صحنه ي  دلم   يک  شب   بياببين

اينجا   کنار  رود  دز  خاليست  جاي    تو

اي کاش بعدازاين همه بي خوابي اي عزيز

سر  مي گذاشتم    شبي   بر روي  پاي تو

تنهاميان موج غم   من   مانده ام   غريب

درد هميشگي  من   پس   کو   دواي  تو؟

باز   آمدم   به  ياد  تو  جاي    هميشگي

هر  چه  غزل   ز   سوز  دل گفتم براي تو

شاعر:روح الله رحیمی

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]
لحظه  به  لحظه  دم به دم  پربنما  پیاله  را

تا که ز می جوان  کنم  داغ  درون  لاله  را

چشم  نما که  از  جفا وز  سر عهد  بی وفا

ریخت  به دامن خدا شبنم واشک وژاله  را

هرگه و گاه میکنم  ناله  زهجرت ای  صنم

گوش  نما  به  من  دمی تاشنوی توناله را

هرشب وروزمن ز غم  دام  پیاده  می کنم

تا که  به  تیر آخرم  صید کنم  غزاله   را

مخلص مست می خوردازغم هجرخون دل

سنگ  صبور می شوم  درد هزارساله را

شعرازمحمدرحیمی

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]

انسان    که    ز   مرگ   آدم   خوب   و  بد

بر خویش   چو   مار زخمی  ای    می تابد

غافل  ز خوداست که این شتریک روزی

در    خانه ی     زندگی       او     می خوابد

محمدرحیمی

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]
.

.

.

قصه شب قصه ی غم های توست

شبنمی از قلب چو دریای توست

شب نم دریای وجودت نشد

نعره هم آوای سکوتت نشد

نعره کجا بانگ سکوتت کجا

یا علی ای دست بلند خدا

.

.

.

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]


ای   سر    زیبای    بریده    سلام

روشنی   هر  دل   و   دیده   سلام

ای سر سر مست نشسته به عرش

عرش برای  تو   نشسته به  فرش

ای   سر    سر     داده    کلام  خدا

بر  گل   روی   تو    سلام      خدا

چشم به صحرای جنون      دوختم

از  تب  و تاب   غم  تو     سوختم

وایم    اگر    دست    نگیری   مرا

یا   به   غلامت   نپذیری       مرا

می شوم از درد   غمت    ناصبور

می روم از شور   سرت  در  تنور

می خورم از درد   می    جام   را

می زنم   آتش   دل    آرام      را

چشمم  اگر   منزل   پایت     نشد

قلبم  اگر  مامن   و جایت     نشد

شکر که راضی به رضایت   شدم

قابل   خاک    کف   پایت    شدم

شکر   که   افتانم  و  خیزان  تو

بسته ی   زلفین   پریشان     تو

شکرکه این آیه مرا در سر است

ابن  حسین  ابن علی رهبر است

شعر از محمّد رحیمی


[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]

به قلب من قراری نیست دیگر

به باغ دل هزاری نیست دیگر

منم تنها و غمگین  و شکسته

دیار  غمگساری  نیست دیگر

ز  خاطر  بردیم  امّا  بدان  که

به جز یاد ت کاری نیست دیگر

زنده یاد روح اله رحیمی للری

 

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]
دیلق   عشقت   کی  مین    دلم  گرنیده

که  دلِ  تنگم  چی  حرس  ز  تیام  تونیده 

نا به دل،سُو  به تیا عاشق  زارت  دیه  نی

بس   که  شوها  ز  غم  دیری   تو چرنیده

مندم بی کس و تهنا مین ای  شهر   غریو

داد  و  امداد  کسی   رهنه  نشونم  نیده

خُم خو سهلم که ایر بیاهه زنو رستم زال

کل  برگ  و   تیه   تو  جور    درهده بیده 

محمد رحیمی

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]
خیال دیدن   رویت   همیشه در   یاد است

که غیر نقش  تو  در   خاطرم  نیفتادست

اسیر نرگس مست تو  هر  چه   پادشه است

فدای  قامت   تو  سروهای   آزاد   است

 چه گویم از   لب  شیرینت ای شهنشه دل

 که واله ی   لب لعلت هزار فرهاد  است

به جز خرابه ی قلبم که خانه ی غم ِتوست

تمام هیبت و شکلم ز بیخ   بر  باد  است

کلام "کن فیکون "را مخوان تو بر منِ نیست

بیا  که  هستی   مخلص  به وصلت افتادست

1-قسمتی از آیه 82سوره مبارکه یسین"موجود باش و هر آن دم موجود می شود"

محمد رحیمی

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]
با نام خدای شب نشینان

الله عظیم،حیّ رحمان

آغازگر وجود از جود

روزی ده هر چه هست موجود

ویرانگر کاخ خود پرستان

روشنگر کوخ زیر دستان

افسونگر چشم های مخمور

شیداگر قلب های مهجور

عالی صفت بلندهمّت

جبّارِرحیم با مروّت

آن کس که بزرگتر ندارد

مانند خودش دگر ندارد

رزّاق و کریم و مهربان است

معمار زمین و آسمان است

گفته است به بنده"نحن اقرب

من حبل الورید"روز و هم شب

ای شان تو برتر از خیالات

بر بندگیت کنم مباهات

ای دور ز تو تصوّر و فرض

کلٌ لک قانتون فی الارض

ای نور زمین و آسمان ها

تو برتری از همه گمان ها

ای نام شریف تو پر از نور

از بندگی توایم مسرور

ای ساکن عرش کبریایی

ما از گل پست و تو خدایی

الله عظیم من شبانم

توصیف و سخنوری ندانم

گر شد سخنم پر از خس و خار

موسی مفرست پیشم ای یار

زیرل تو لطیف و مهربانی

ستّار عیوب بندگانی

بالرغم قریب بودن تو

غفّر و مجیب بودن تو

دورم ز تو ای خدای توّاب

من را تو به حق عشق دریاب

دریاب که سخت ناتوانم

هرچه که ضعیف باشد آنم

من چون مگسی ضعیف و پستم

هر چند پر از غرور هستم

امّا تو بزرگوار هستی

مدیون تو هست،هست هستی

والله شنیده ام ز بالا

لا تقنطوا من رحمة الله

این بندۀ رو سیاه در بند

را دور ز جفت خویش مپسند

هر چند دلم همیشه داند

با عشق علی همیشه ماند

سرمست و خوش و عزیز و شاداب

در عرصۀ حشر بی تب و تاب

دوزخ به همه چو تام باشد

بر آل علی حرام باشد

مولای جهان علی است تنها

آرامش جان علی است تنها

شیرازۀ آفرینش از عشق

بی شک وگمان علی است تنها

آری ز علی دوباره آغاز

در خلوت او دوباره پرواز

ای خلوت تو پر از شقایق

هستم به خدای عشق عاشق

عاشق غم خویش را نداند

اوصاف حبیب می شمارد

اوصاف تو تا شمارش آید

علم همه رو به خامش آید

از عالم خاکیان جدایی

تو روح بزرگ انبیایی

آغاز کنم سخن به نامت

از روی ادب کنم سلامت

از روی ادب سلام بر تو

مستی جهان تمام بر تو

پرواز خوش است در هوایت

آن سبز ترین ره ولایت

پرواز خوش است لیک با تو

از اوّل تو تو شروع تا تو

والیل اذا عسغس ای نور

والصبح اذا تنفس ای نور

تو مست ترین امیر هستی

کز جام خدای عشق مستی

تو شیر خدا،یل خدایی

از رنگ بد ریا جدایی

بی رنگ ترین خدای فرشی

هرچند ز ساکنان عرشی

بی خواب ترین امیر دوران

بابای تمامی یتیمان

سرمست ترین خلیفه هستی

کز بوی خوش نماز مستی

الله عظیم ای خداوند

مگسل زمن و امیر پیوند

من خاک در امیر هستم

از مردم کوفه سیر هستم

از مردم کوفه داغ دارم

کز کوفه کنون بدون یارم

این کوفه چه بی وفاست مولا

این کوفه چه بی حیاست مولا

کوفه ز تو بی نصیب گردید

چون پر دغل و فریب گردید

ای کوفۀ پر فریب و نیرنگ

در خانه گریختی تو از جنگ؟

ای کوفۀ جاهل سیه روی

از حبّ علی نبرده ای بوی

این بوی تعفن شما نیست؟

گر بوی فساد نیست پس چیست؟

ای مردم کوفه خوار باشید

در بند عذاب نار باشید

ای صورت مرد و سیرت پست

بین تو جنس زن چه فرق است؟

از مرد تو  زن سر آمد ای شهر

کز خوی بشر نبرده ای بهر

حیف از زن خوش نهاد و صورت

ای وای ز مرد زشت سیرت

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]
تاتی آویم و هنی مندم مندیر تیات

ارزه ار تا دم مرگم بنشینم مو به پات

غم دیری به دلت درد گرونیه و کاش

به دل تنگ مو ایزه همۀ درد و بلات

هم مریدم هدی،هم پیر مو،مو پیر تونم

تا که روز و شو آویده والله ری و پلات

گل نرگس نفست عیسوی بیو چی خلیل

وا تبر بت شکنی کن که خدا پشت و پنات

قوم و خویشم ز دل و جون ای گوهنه"قم مهدی"

و خوم و دام و بوم و کس و کارم به فدات

سرودۀ محمّد رحیمی از دزفول

[ 2 آذر 1391 ] [ 10:0 ] [ رضا ]

محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.


شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است.

محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.
حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شویم.

غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت زهرا، ورود امیر مؤمنان علی علیه السلام، حادثه خونین کربلا تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.

همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.

عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.

 


برچسب‌ها: محرم,
[ پنج شنبه 2 آذر 1391 ] [ 9:31 ] [ رضا ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
  • نور زهرا
  • بیا 2 اینجا